آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 28
بازدید ماه : 250
بازدید کل : 48262
تعداد مطالب : 491
تعداد نظرات : 134
تعداد آنلاین : 1
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
عجب ! نمیدانستم رگ ها هم قدرت انتخاب دارند
****
****
****
لحظه ی مرگم
تنها یک جمله به تو خواهم گفت...
رفتن اینگونه است نه آنگونه که رفتی
ساعت ها سرت را روی میز بگذاری
و بین این همه آدم که کنارت هستند
کسی حتی نگوید : که چه شده است
برای عشقمان جاده خواهم ساخت...
بعضي ها را هرچقدر هـم که بخواهي ؛
“تمام” نمي شوند ….
همش به آغوششان بدهکار ميماني !
حضورشان”گـرم” است ؛ سکوتشان خالي ميکند دل ِآدم را …
آرامش ِ صدايشان را کم مي آوري !
هر دم هر لحظه “کم” مي آوريشان …
آخ که چقدر کم دارمت ….
**************
کاش می شد جای من باشی تا بدانی که
چه حسی دارد وقتی آدمی مثل تــو را این همه دوست دارم
پشت تنهایی من که رسیدی
گوش هایت را بگیر
اینجا سکوت گوش های تو را
کر می کند....!
)))0
اعدامـی لـحظه ای مـکث کـرد و بــوسه ای بر طناب دار زد
دادســتان گفت :
صـــبر کنید آقــای زنــدانــی این چـــه کـــاریست ؟
زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :
بیچـــاره طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم
ولی آدمها بدجـــور زمــینــم زدن
چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟
تـــــآ مــَـنــــ
دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــمـــ
وَقـــــتــیـــــ اَز کــِــنــارِ تــُــو رَد مــــیـــ شـــَــوَمــــ .
تــَــنــَـمــــ نــَـــلــَـــرزَد …
بــــُـــغـــضــَــمــــ نــَــگـــــیــرَد …
بعضی عشقا مثل حضرت نوح می مونن ( بعضیا از ترس طوفان میان پیشت)
بعضی عشقا مثل حضرت آدمه ( خوبیش اینه که اولین عشقته )
بعضی عشقا مثل حضرت ابراهیمه ( باید همه چیزتو قربونی کنی )
بعضی عشق ها هم مثل حضرت مسیحه ( آخرش به صلیب کشیده میشی)
بعضی عشق ها هم مثل حضرت موسی هستن ( تا یه کمی دور میشی یه گوساله میاد جاتو می گیره )
این یـه قـــــآنونه ! بــــآ قـ ـآنون آدمــــآ نجــــنگ
میدونی بزرگترین عذاب چیه...؟؟؟
اینکه اونی که دوستش داری بشینه پیشت....
از اونی که دوستش داره برات بگه....!!
****
خِــیلیـــآ عَدَدی نَبودטּ ،
مـــآ به تَواטּ رِسوندیمِشوטּ...
هر وخ هم دِلِمون بِخواد
میبَریمشوטּ زیرِ رــآدیکــآل...
*****
مـטּ ﺗـــڪ ﭘﺮﻡ ... ﻭﻟے ﺯﯾﺮ ﭘـــﺮﻡ ﺧﯿﻠــــﯿﺎﺭﻭ כﺍﺭﻡ ... ﺍﮔـﮧ ﺑﺎﺗــــﻮﺍﻡ ... ﺑכﻭטּ כﻭﺳﺖ כﺍﺭﻡ ... ﻧـﮧ ﺍﯾﻨــــــڪﮧ ﺁכﻡ ڪــﻢ כﺍﺭﻡ..
اینجا سرزمین واژه های وارونه است:
جایی که"گنج" "جنگ" میشود!
"درمان" "نامرد"
"قهقهه" "هق هق"!
اما "دزد" همان "دزد" است،
"درد" همان "درد" است
"گرگ" همان "گرگ" است!!!!
اری: سرزمین واژه های وارونه، سرزمینی که "من" "نم" زده است،
"یار" "رای" عوض کرده است،
"راه" گویی "هار" شده،
"روز" به "زور" میگذرد،
"اشنا" را جز در "انشا" نمی بینی
و چه "سرد" است این "درس" زندگی!!!
اینجاست که "مرگ" برایم "گرم" میشود......
چرا که "درد" همان "درد" است...