ﻋﺸـــ♥ـــﻖ ...
ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد ...
ﻧــــﻪ زیبایــــی ...
و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ....
ﻓﻘـــــــــــﻂ " ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ " ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ ...
ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩ مـــــــــــــــ .......!

 خاطرات مثل یه تیغ کند می مونه…

که رو رگت میکشی…

نمیبره ، اما تا می تونه زخم میکنه…

خـــــــ...ـــــــدایــــا

پـــــــراز حــرفـــــم بــــرای گفــتـنــــــــــ

ایــــــن بــار پـــیــامبــــــری بـفــــرســـتــــــــ

کـــه فقـــــط... بشــــــــــــــنـــود

شده بعضی وقتادیگه دوستش نداشته باشی؟...
به خودت میگی اصلاواسه چی دوستش دارم؟...
مگه کیه؟مگه واسم چکارکرده؟...
مگه چی داره که ازهمه بهترباشه؟...
اصلامن که خیلی ازاون بهترم...
بعدبه خودت میخندی که اصلاواسه چی اینقدرخودت واذیت کردی!...
یهویه چیزی یادت میاد...
یه چیزخیلی کوچیک...
یه خاطره...
یه حرف...
یه نگاه...
وبعد...
همین...
همین کافیه تابه خودت بیای واطمینان پیداکنی که نمیتونی فراموشش کنی...!!!
 

مــرا چه به فلــسفه ؟؟؟
من هنــوز در منطــق چشــمانت مــانــده ام !

تو جا زدی ...

احساس خوبی به آدم دست میده

وقتی از یه نفر میشنوی ” مواظب خودت باش ” !

اما احساس خیلی بهتری به آدم دست میده

وقتی میشنوی ” خودم مواظبتم ” !

این روز ها خیلی ها زندگی نمی کنند ! فقط ادامه می دهند

 

زیر چتر مهربانیت مرا پناه میدهی ؟
بارانی ام امشب

***

به من شلیک کن

حتی اگر به هدف هم نزنی

برایت خواهم مرد . .

دست از پا خطا کنی تعویض میشوی!!!!!!

با کسی همین حوالی شبیه به تو!!!!

این است پیام عشق های امروزی!!!

از ما که گذشت !!!!!!!!!!!!

اما اگر در سرت هوای خداحافظی داشتی

از همان اول سلامی نکن لطفا!!!

مگه میشه یکی برگرده بگه دوست دارم ولی نمیخوامت

از تــــو چه پنهان ،
گاهی آنقدر خواستنی می شوی
که شروع می کنمـ
به شمارش تــک تــک ثانیه ها
برای یک بار دیگر رسیدن ،
به تـــــــــــو …

نفسـ ،
شاید دلیلی باشد
برای زندگیـ ،
اما بی شک
” تـــــو “
بهانه ی آنی

من اگر عاشقانه مینویسم...

نه عاشقم و نه معشوق کسی!

فقط مینویسم تا عشق یاد قلبم بماند...

در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها

فقط تمرین آدم بودن میکنم...من خودمم ،

شبیه کسی نیستم...اگر می خواهی مثل بقیه باشم.

..بقیه هستن!!!

سهم من از دنیا نداشتن است ...

تنها قدم زدن در پیاده رو ها و فکر کردن به کسی که هیچ وقت نبود ...!!!

  شمارش رو پاک میکنی که فراموشش کنی اما قسمت

ناراحت کنندش اینجاس که شمارشو هنوز از حفظی ...!

سکسکه ام گرفته بود ...گفتم مرا بترسان !

دستانم را رها کرد نفسم بند امد !!!

بزن به سلامتیه:
شبهایی که تو

تنهاییت گریه کردی

و ......

نفهمیدی چرا

يـ ـآدت بآشه وقتے ^{همه كـ ـس} كسے ميشى

ـآون بعد تـ ـو ^{بى كـ ـس} ميشه

يـ ـآ برـآ كسے همه كـ ـس نشـ ـو يا اگه شدے

مرـآقب بى كسے هآش بآش

*****

اگر تنهایی زن بوی اشک میدهد ؛ تنهایی مرد بوی خون میدهد

شاید باید میان این همه نامردی شیطان را ستود که دروغ نگفت

جهنم را به جان خرید

اما

تظاهر به دوست داشتن آدم نکرد

جدیدا با دیوار حرف میزنم!

برای قرص هایم لالایی می خوانم

تا به خواب بروند

و فراموش نکنند که:

خواب آورند نه یادآور

دل درد گرفته ام

ان قدر که فنجــــــــان های قهــــــــــــوه را سر کشیده ام

امـــــــــــــا…

تو تـــــه هیچکدام نبودی…

اینجــــــــا زمیــــــــن است،

قیمــــــــت یک عشق تــــــــا عشق دیگــــــــر ....

یک قهــــــــر ســــــــاده است..........!

همین...

گمـــــــان میکـــــــردم قانع بـــــــاشي



و به شکستـن دلـــــــم اکتفــا کنـــــــے!



نـــــــه اینکه فستیوالے از دروغ به راه بینـــــــدازي



و در آخـــــــر بگویے :



" میـــــــرم تا اذیت نشـــــــوے بهتریـن مــــــــن !! "

بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بـפֿـنـבے …

בلت بگیره ولے בلگیرے نـڪنے …

شاڪے بشے ولے شـڪایت نـڪنے …

گریـہ ڪنے اما نزارے اشـڪات پیـבا بشن …

פֿـیلے چیزارو ببینے ولے نـבیـבش بگیرے …

פֿـیلے ها בلتو بشـڪنن و تو فقط سـڪوت ڪنے

قد تو به عشق نمیرسید!!!

غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد

اما

باز هم نرسید ...!

در قلبتو برای کسی باز نکن .....!!!!!!

کسی که دوستت دارد خودش کلید دارد ....!!!!!

****

کفشهایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند

کودکانه بیقرار تو میشوم بی آنکه فکر کنم تو هم

دلتنگم هستی یا نه ؟؟؟؟

****

سالهاست که معنای این را نفهمیدم "رفت و آمد"

اگر گفتی

چگونه میتوان مرده ای را زنده کرد؟

خب فرض کن من مرده ام !!!

حالا بخند....

""""تو"""""

تنها یکیست...!

آن هم تویی!

من دیگران را """شما""" خطاب میکنم ...!

کاش میگفتی چیست...

آنچه

از چشم تو تا عمق وجودم جاریست...!!!!!

میخواهمتــــــــــــــــــــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ

قصه نیست حقیقت است...

که سربه زانو گرفته

وهنوزباورنکرده

رفتنش را...

****

خودت راتصورکن بی...(او)

شایدبفهمی چه کشیدم بی...(تو)

دیـــــــگه آدم بودن از مد افتــــاده!!!

اگــــــه میخــــــوای امــــروزی باشــی!!!

بایــــــــــــــد "گــــــــــــــــــرگ" باشی

*****

به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …

او راحت از من گذشت

اگر خدا هم راحت از او بگذرد ،

قیامــت را مـــــــن به پا میکنم...!

کودک درونم دلتنگی میکند برایـت ،

بچه است دیگر ...


نمیفهمد دوری یعنی چه !