آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 75
بازدید کل : 48675
تعداد مطالب : 491
تعداد نظرات : 134
تعداد آنلاین : 1
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
وبعدازرفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت وبعدازرفتنت رسم نوازش درغمی خاکستری گم شدوگنجشکی که هرروزازکنارپنجره بامهربانی دانه برمیداشت تمام بالهایش غرق دراندوه غربت شد...وبعدازرفتنت آسمان چشمانم خیس باران بودوبعدازرفتنت انگارکسی حس کردمن بی توتمام هستیم ازدست خواهدرفت..کسی حس کردمن بی توهزاران باردرلحظه خواهم مرد..وبعدازرفتنت دریاچه بغضی کرد...کسی فهمیدتونام مراازیادخواهی بردومن باآنکه میدانم توهرگزیادمراباعبورخودنخواهی بردهنوزآشفته ی چشمان زیبای توام برگرد.....برگردوببین که سرنوشت انتظارمن چه خواهدشد...وبعدازاین همه طوفان و وهم وپرسش وتردیدکسی ازپشت قاب پنجره آرام وزیبا گفت:توهم درپاسخ این بی وفایی هابگوکه در راه عشق وانتخاب آن خطاکردم......ومن درحالتی مابین اشک وحسرت وتردیدکنارانتظاری که بدون پاسخ وسرداست..درامواج پاییزی ترین ویرانی یک دل کنارغصه ای ازجنس بغض کوچک یک ابر...نمیدانم چرا...؟شایدبه رسم عادت پروانگی مان بازبرای شادی وخوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعاکردم.....
فقط به خاطریه نفر"و"...